فال چای واقعی

۱۲ بازديد

مانکه مجبور شد کل دعا را سه بار برای او بخواند، و در نهایت، حداقل این بار، به آرامی پیش رفت.

آنته با جدیت به آن اطمینان داد: «از نظر سر دومونکه، مادر گفت که همه، چه پیر و چه جوان، باید آن دعا را بخوانند و آن را به درستی بدانند تا بتوانی راحت‌تر به آسمان پرواز کنی و هر روز در را بخوانی. می فهمی “آخه مادر گفت یه روز همه به سمت خدا پرواز می کنن، هم اون که پولداره و هم اون فقیر. باید راهو پیدا کنی تا یه بار بره اونجا.” صدا را تشخیص می دهد و بنابراین شخص با آن ناآشنا نیست، اما می تواند مستقیماً به بهشت ​​و خدا برود، همانطور که مادر هنگام مرگ انجام داد.

فال چای روزانه

مونکه با صراحت گفت: “نباید نگران باشید.” “من فقط یک بار آخرین بار در آن گیر کردم، و احتمالاً وقتی آنچه را که مادر گفتم به یاد می آورید، مثل شما هستم. دلم برای او و کلبه خاکستری کوچکمان تنگ شده فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، و ترجیح می دهم آنجا باشم تا هر جای دیگری. من خودم و گلسپیرا را آنجا داشتم.

مونکه با این اطمینان مهربانانه و همسایه در لحظه فراق برگشت تا گولسپیرا را به سمت کارخانه چوب بری و مزرعه کوچک زیبا ببرد.

او دیگر تمایلی نداشت که اجازه دهد آنته و ماگلنا اشک هایی را ببینند که در کمال تاسف و حیرت از چشمانش سرازیر شدند.

وقتی در درون خود می دانست که برای دور شدن از تسلط خواهر و برادر غمگین نیست، فکر کرد که اشکی هم لازم نیست.

در حالی که دستش را روی یکی از شاخ‌های گالسپیرا گذاشته بود، بدون اینکه حتی دست خواهر و برادرش را بگیرد یا کلمه‌ای خداحافظی کند، آنجا را ترک کرد.

فال چای واقعی

مگلنا دستش پایین ایستاد. برای او مثل یک رویای غم انگیز بود که آنها، هم گالسپیرا و هم مانکه، اکنون کاملاً از او دور شده اند.

مدتی دیگر او باید آنها را داشته باشد! و مانکه باید خودش خاطره‌ای از او داشته باشد تا هرگز خواهرش و پندهای او را فراموش نکند. مگلنا سریع و با دستی لرزان مشتری را از روی شانه های آنته بیرون کشید. با عادتی که داشت، دستش را تا ته آن فرو برد.

“شانه برنجی”! مونکه مجبور شد شانه برنجی را از او بگیرد تا از بیرون خود را زیبا نگه دارد، درست همانطور که آنته به او آنچه را که برای خوب نگه داشتن درونش نیاز داشت، داده بود.

ماگلنا فریاد زد: «راهب، پسر، باید صبر می کردی.»

مانکه بدون اینکه برگردد قدم هایش را آهسته کرد.

فال چای دقیق

وقتی مگلنا که به دنبالش دویده بود، کوتاهی کرد و شانه را از کنار گوشش کشید و از کنار بینی اش که تقریباً خراشیده شد، از روی اکراه تکان خورد.

آنها بدون مانکه و گالسپیرا آن را خالی و آهسته داشتند. مگلنا به سختی می‌توانست فکر کند که وقتی برای آخرین بار پارچه را روی گلسپیرا می‌کشید، چقدر غمگین بود، به طوری که براق و صاف شد. شاخ بز را با پارچه پشمی جلا داده بود، ریشش را شانه کرده بود. و او گلسپیرا را نوازش کرده بود و با او صحبت کرده بود – از او به خاطر همه چیزهایی که در طول برف سخت و زمستان سرد برای او و خواهران و برادرانش بود تشکر کرد. ماگلنا هرگز، هرگز گولسپیرا را فراموش نخواهد کرد، او رسماً به بز قول داد. اگر آنقدر اوج می گرفت که نزد شاه می آمد، هنوز گلسپیرا را به یاد می آورد.

مانکه فکر می‌کرد که او با “او، او، او” خندید تا آنها را زنده کند.

فال چای دوشنبه

چون خیلی آرام فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استفراغ کرد. انگار بچه گربه کوچولوی خودش را جلویش داشت. با بینی اش مگنا را تکان داد و داخل دستانش را لیسید.

گالسپیرا به خوبی فهمید که خداحافظی نزدیک فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. در حالت ایده‌آل، او می‌ترسید که این خودش بود که در معرض دید مردم بیگانه قرار گیرد یا کشته شود، سلاخی شود، همانطور که در کنار مزرعه‌ها، حتی در خود انباری که در آن بسیاری از بزها و بزها و بچه‌ها و یا سایرین اتفاق می‌افتادند. دام

فال چای راسته

آنته، او نیز به همراه مانکه، که گولسپیرا را در جاده روستایی کمی دنبال کردند، کار سختی را پشت سر گذاشت .
او باید یک بار دیگر همه آنچه را که مادر گفته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است باید به خاطر بسپارند در برادر کوچکتر بکارد.

آنته چنان دلشکسته بود که مانکه همچنان بر «اراده تو انجام شود» در «پدر ما» اصرار داشت.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.